می گوید: چرا همجنسگرایی را که میل طبیعی و تایید شده پزشکان و جامعه علمی است را شما دین داران به رسمیت نمی شناسید ؟

می گویم: چرا شما حرف مارا که دین گفته است همجنسگرایی سبب فساد و انحطاط جامعه است را به رسمیت نمی شناسید؟

می گوید: آخر چنین نیست و در همجنسگرایی هیچ فسادی نیست و شما حق طبیعی و آزادی مارا از ما می گیرید و مارا سرکوب می کنید.

می گویم: در اینکه همجنسگرایی خلاف اخلاق و صلاح جامعه است را که در آن شکی نیست و توان دارم که به روش مورد قبول خودتان فساد آن را آشکار کنم، اما چنانچه شما روش مارا در نقد به کار نمی گیرید ماهم روش شمارا به کار نمی گیریم، پس می گویم دین ما می گوید همجنسگرایی سبب فساد است و آزاد گذاشتن شما سبب فساد برای ما و اختلال در امر دین داری ما می شود، پس شما هم حق مارا نادیده می گیرید.

می گوید: عصر امروز، عصر آزادی و دموکراسی است و شما جایگاه سابق را ندارید.

می گویم:اتفاقا ما دین مداران بیشتر از شما هستیم و دموکراسی خودتان را اگر باور داشتید باید حرف اکثریت که دین مداران هستند را می پذیرفتید.

می گوید: ما شمارا هم به رسمیت می شناسیم و باید توازن ایجاد کرد و اندکی از ما و اندکی از شما در مواضع کوتاه بیاییم.

می گویم:بنا بر روش و معیار شما این امر ممکن است، اما معیار و روش ما این را نمی پذیرد و چرا باید ما به معیار شما پیش برویم و دائم با تبصره های شما روبرو باشیم.

می گوید:شما در برابر علم و دانش هم مقاومت می کنید.

می گویم: اول آنکه کدام علم و دانش و علم را چه می دانید؟
دوم آنکه شما چرا در برابر دین و دین مداران مقاومت می کنید.

می گوید:ما در برابر جمود و سرکوب مقاومیم و شما دین مداران اسیر خرافات هستید

می گویم:ما هم در برابر فساد و طغیان مقاومیم و شما دچار توهم عالم پنداری هستید.

می گوید: تکلیف چیست و چه باید کرد.

می گویم:به مسیر فطری و طبیعی برگردید.
 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها