بسم الله الرحمن الرحیم.
وقتی که وبلاگ چند سال پیشم، که واقعا هم دوستش داشتم را پاک کردم، قرار بر این بود دیگر ننویسم.اما وقتی دیدم عمل همجنس بازی و لواط چقدر پیشرفت داشته و چقدر در نقد آن به روش عامه فهم و علما فهم دوستان کم کاری و بی سلیقگی به خرج دادند، تصمیم گرفتم در رد و طرد این عمل خبیث، دست به قلم شوم.
و آن را هم می دانستم کسی نمی تواند این عمل خبیث را نقد کند،،چرا که می دیدم نقدهای دوستان چقدر ضعیف و سطحی است و با مراجعه به سایت های آنان فهمیدم خوده غربی ها کمی بهتر نقد کرده اند و دیدم علمای خودمان که اسم هم نمی برم، عملا بسیار بد نقد و رد کرده اند و در اصل گل به خودی زده اند.
آنجا بود که گفتم بهتر است دست به قلم شوم و بنویسم و با آنکه می دانستم خیلی هم خریداری ندارد مطالبم، می دانستم و می دانم مطلب های بنده سر رشته نقد را به علمای دست به نقد می دهد و از این کلیات نقد حقیر، چیزهای زیادی بیرون می کشند و کمی گسترده تر نقد می کنند.
خب اینهم گفتنش خالی از لطف نیست که کسانی که زمینه و تخصص نقد ندارند نقد نکنند رائفی پور»
خب دیدم ایشان بعضا نقدهای خوبی در زمینه های مختلف در مسائل مختلف داشته اند، اما نقد ایشان به این عمل خبیث، مرا به آن داشت که بگویم لطفا نقد این کار را نکنید و به اهلش بسپارید.
از همه کمرشکن تر و تأسف بار تر هم یک عده ای هستند که خود را اتفاقا دین دار معرفی می کنند و محقق دینی هم شمرده می شوند و طرفدارانی کسب می کنند و در کمال ناباوری می گویند همجنسگرایی نهی ندارد و حق است و از این مزخرفات می گویند و کم از این مزخرفات در زمینه های دیگر ندارند.آنها دشمن اصلی ما و سبب عظیم گرفتاری ما هستند.
چقدر دوست داشتم از این روشنفکران دینی بگویم و بنویسم، ولی چه کنم این جا ، محلش نیست وگرنه از خجالت آنها حسابی در می آمدم.
پس خواهش دارم که آنها که توان نقد ندارند،،نقد نکنند.

در یک نگاه کلی و اساسی که به دنیای مدرن و معاصر خود متوجه می شویم که ن دارای اهمیت بسیار بیشتری نسبت به دوران های قبل کسب کرده‌اند و نقش قابل توجه ای به آنها در این عصر داده اند و زن این عصر با زن چند قرن پیش اصلا قابل مقایسه نیست و به هر حال این فرم جامعه ن را به ساختاری وارد کرده که متناسب با این فرم، شکل گرفته اند و محتوای این فرم نی است که باید خیلی زود به این فرم وارد و خودشان را با ان تطبیق بدهند.
ساختار مرد سالار تقریبا از میان رفته و ن قدرت گرفته اند و آنها متناسب با ساختار شخصیتی خود تولید محتوا می کنند و خواسته هایی دارند و لوازمی نیاز دارند.
نمی خواهم از سیر تاریخی زن بنویسم، که مثنوی صد من کاغذ می شود ، خواستم یک مطلب اجمالی مهم را مطرح کرده باشم و از آنها اهلش نکته ها می فهمند.
در گذشته عمل لواط بین مردان بود و گستره آن بین کودک و نوجوانان بیشتر بود و مردان م به کودکان بودند و متفق القول آنها تقبیح می شدند و خبری از ن نبود، تا این عصر رسانه و انقلاب صنعتی رشدش، سبب رشد ن شد.
رشد تجملات و دنیا خواهی رشد ن را در قدرت گرفتن  و نه تر شدن دنیا فراهم کرد.
پس آنچه مردان در آن مخصوص بودند، ن هم به آن اضافه شدند و یکیش همین عمل خبیث لواط و انحرافات جنسی.
حال گذشته را که مرور کردیم و در حال باشیم و بگویم در این عصر اساسا ما با زنی روبرو هستیم که داعیه حق برابر را با مردان دارد.
حال همجنسگرایی یا همان انحراف جنسی اینجا نمودش را می خواهم در مواجه با ن مورد بررسی قرار دهم تا مردان.
زن در عصر جدید چند مشکل اساسی دارد، اول آنکه توان جسمی و فکری مرد را ندارد و در خیلی عرصه ها در برابر مرد دچار باخت می شود، این باخت یعنی عقب افتادن.
ن آسیب پذیر هستند 
و ن هنوز یک کالای تزئینی دیده می شوند و با جمع این موارد یک زندگی همجنسگرایانه مستم رفابت با مردان است و در این رفابت شما خود بخوانید تمام این مجمل را.


پینوشت:حقیقتا بسیار جای تفصیل دارد مطالبم و خود مطلعم، اما این هم می دانم، مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد.
 


مشخصات

آخرین جستجو ها